اشعار آئینی نیمانجاری

سیدنیما نجاری-شعر ولادت حضرت زینب(س)

سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۴۷ ب.ظ


به مناسبت میلاد حضرت زینب "س"

یا عقیلة العرب زینب "س" ؛

مدتی هست که انگار خبر می آید
مبتدای خبرش شهد و شکر می آید
در دل ظلمت شب نیز سحر می آید
به شما چادر زهرا چه قدر می آید

همره آمدنت ارض و سما شکل گرفت
معنی تازه ایی از طرز دعا شکل گرفت
چادرت را بتکاندی و شفا شکل گرفت
بعد از آن لحن غزلخوانی ما شکل گرفت

خنده با گریه شد و فرضیه ها ریخت به هم
عقربه گیج شد و ثانیه ها ریخت به هم
نام تو اشک شد و قرنیه ها ریخت به هم
آمدی و همه ی مرثیه ها ریخت به هم

شرح تفصیلی آیات به دنیا آمد
شاهد کل روایات به دنیا آمد
به خدا قبله ی حاجات به دنیا آمد
اولین عمه ی سادات به دنیا آمد

دختر حضرت زهرا شدنت را عشق است
رنگ و بوی علوی در سخنت را عشق است
لقب محتشم شیرزنت را عشق است
ذکر صدبار حسین و حسنت را عشق است

کوثر نور به تاریکی شامی بانو
صاحب نون و قلم...فوق کلامی بانو
پنج تن را به خدا حُسن ختامی بانو
و پسر گر نشدی باز امامی بانو

تو کمالی، سخنت باده ی اکمل دارد
خطبه خوانی تو خود هیبتی از یل دارد
صدوده نکته ی باریک و مسجّل دارد
دختر شیر خدا ! کار تو ایول دارد

ناگهان نور شما در دل ما گشت پدید
نخ قنداقه ی تو بود که مارا بخرید
"آسمان بار امانت نتوانست کشید"
و برادر به علمداری تو داشت امید...

ای علمدارِ پس از حضرت سقا...زینب
صاحب چادر ارثیه ی زهرا زینب
این رباب است نشسته به تماشا زینب
سرِ گهواره ی اصغر شده دعوا...زینب ؛

علی اصغر نه عطش بی خور و بیخوابش کرد
بلکه فریاد پدر بود که بی تابش کرد
چه بزرگانه سری هدیه به اربابش کرد
روی دست پدرش حرمله سیرابش کرد...!.

سیدنیمانجاری.

  • هادی عرب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی