اشعار آئینی نیمانجاری

۳ مطلب با موضوع «امیرالمومنین(ع)» ثبت شده است

علی از ابتدای خلقتش یک چیز دیگر شد

دلیل خلقتش از عالم خلقت مهم تر شد

 

خدا با نور محض خویشتن در عالم بالا

پس از خلق علی فرمود به به به چه محشر شد

 

به روز انتخاب انبیاء آقای ما آن جا

ادب کرد و وصی شد حضرت خاتم پیمبر شد

 

زمانیکه تمام عالمیان چوب تر بودند

امیرالمومنین ما به روی عرش منبر شد

 

پیمبر رفت منبر تا که اوصاف خدا گوید

ولی از اول منبر تمامش وصف حیدر شد

 

موذن خواست گوید "اَشهَدُ اَنّ علی..." اما

نمیدانم چرا معنای آن "الله اکبر" شد

 

موذن "یاعلی" میگفت "یاحق" میشنیدم من

گمانم گوشهایم مست از قند مکرر شد

 

شب ۱۳ رجب ۱۴۰۲ خورشیدی

نیمانجاری

 

 

 

 

 

  • هادی عرب

نظر حضرتش این بود که حیدر باشد
میتوانست اگر خواست پیمبر باشد

میتوانست بگوید که شکاف کعبه
آن قَدَر باز شود تا که خودش در باشد

جای " ابن عم" و "داماد" و " امیرلشگر"
نزد پیغمبرمان خواست "برادر" باشد

بچه بازی ست که تاریخ تماما گفته؛
سند قدرت او قلعه ی خیبر باشد

قدرتش قدر نهان است...همین گویم که ؛
او نمیخواست "نجف" قبله ی دیگر باشد.

 

نیمانجاری

عیدغدیر ۱۴۰۱ خورشیدی

  • هادی عرب
  • هادی عرب