السلام علیک یا سیدالشهدا ؛
میخواستم بال و پرت را پس بگیرم
از زیر دست و پا سرت را پس بگیرم
از زیر نعل اسب ها میخواستم تا
چسبیده های پیکرت را پس بگیرم
صد بار مردم تا توانستم کمی از
انگشتِ در انگشترت را پس بگیرم
از پنجه های حرمله میخواستم تا
عمامه ی آب آورت را پس بگیرم
خیلی کتک خوردم ولی آخر نشد از
زیر عصاها اکبرت را پس بگیرم
هی می دویدم پیش چشمان ربابت
هی می دویدم اصغرت را پس بگیرم
شرمنده ام آخر نشد از دختر زجر
خلخال های دخترت را پس بگیرم...!.
نیمانجاری
- ۰ نظر
- ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۱۶:۴۳