هدیه به پیشگاه آقام علی اکبر "علیه السلام"
مرغ آمینی و افسوس پرت در میدان
پسر ارشد بابا...پدرت در میدان
جگرش سوخت در آن دم که تو را در هم دید
ازدحامی شده دور خبرت در میدان
شمر از پشت تو را با لگد انداخته و
حرمله آمده بالای سرت در میدان
حرمله خنده کنان گفت حسین می بینی
شمر بی رحم شده با پسرت در میدان
آیه ی محکم من از چه مقطع شده ای؟!
متلاشی شده از هم سپرت در میدان
با عبا آمده ام تا که تو را جمع کنم
نیم دست من و نیم دگرت در میدان
اتصال بدنی نیست چه بر هم زدنت
بدنت گم شده است و کمرت در میدان
آه تشییع تو سخت است برایم بابا
باز جا مانده کمی از جگرت در میدان
- ۰ نظر
- ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۱۶:۴۶