غزل عاشورایی
شنبه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۱، ۰۴:۴۰ ب.ظ
دنبال شعر بود و از آخر درست شد
باور نمیکنم غزل از سر درست شد
نزدیک قتلگاه حسین بی سپاه شد
زینب دوید و واژه ی خواهر درست شد
نیزه شکسته های تنش را کنار زد
نیزه شکسته های مکرر درست شد
چسباند تکه های تنش را کنار هم
تا که کمی شبیه برادر درست شد
دنبال مابقی حسینش دوید تا
از زیر سم ادامه پیکر درست شد
رگهای چسبناک حسین را که دید گفت
در خاطرم کندی خنجر درست شد
غارت شروع گشت و علیکن بالفرار
در حنجر امام مطهر درست شد
مقتل نوشت ؛ کار بجایی رسید که
با خیمه های سوخته معجر درست شد
- ۰۱/۰۵/۱۵